دیکشنری
گسیل گر
english
1
mechanics
::
emitter
واژگان شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
گسلاندن
گسلش سطحی
گسلش سطحی ناشی از گسل معکوس
گسلش شیب لغز
گسله
گسله بستری
گسیختگی
گسیختگی ژنی
گسیختگی شیب
گسیختگی منفرد
گسیختن
گسیخته
گسیخته خوئی
گسیل
گسیل آلاینده ها
گسیل گر
گسیل کاتدی
گسیلندگی
گسیلنده
گسیله
گسیلۀ تک بسامد
گسیلۀ تکبسامد گوش
گسیلۀ خودانگیخته
گسیلۀ صوتی خودانگیختۀگوش
گسیلۀ گذرا
گسیلۀصوتی برانگیختۀ گذرای گوش
گسیلۀصوتی گذرای گوش
گسیلۀصوتی گوش
گشاد
گشاد ایستادن
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید